AMD در مقابل عملکرد مالی فیس بوک: چرا رهبری مهم است
AMD در مقابل عملکرد مالی فیس بوک: چرا رهبری مهم است
AMD و فیس بوک هفته گذشته نتایج مالی خود را منتشر کردند. تنها شباهتی که بین این دو شرکت می بینم این است که ارزش سهام آنها کم است.
AMD با فراتر از انتظارات به آنجا رسید، در حالی که فیس بوک با کاهش هزینه ها و کاهش رشد به آن رسید و باعث شد سهام بیش از 25 درصد سقوط کند. تخمین زده میشود که مارک زاکربرگ در یک روز بیش از آن چیزی را از دست داده است که اکثر شما با خواندن این مطلب به صورت دسته جمعی در طول زندگیتان از دست میدهید.
فیس بوک سال ها پیش ناگهان شروع به شبیه شدن به نت اسکیپ کرد، که چیز خوبی نیست. به نظر می رسد دلیل آن یکی باشد: رانندگی بی تجربه.
در همین حال، AMD بسیار خوب عمل می کند زیرا به شدت به دنبال رهبران با تجربه است. تفاوت عملکرد سالانه برای سه ماهه بین این دو شرکت، شایستگی رهبری باتجربه را ثابت می کند.
بیایید این هفته AMD و Facebook را با هم مقایسه کنیم. در مرحله بعد، با محصول هفته من به پایان خواهیم رسید: یک کامیون الکتریکی که در حال حاضر فراتر از همه انتظارات است.
شرکت های متضاد
AMD و Facebook از راه دور یکسان نیستند.
AMD ریزپردازنده ها را طراحی و می سازد. این بازار در سال گذشته مشکلات لجستیکی داشت که عملکرد فوقالعاده شرکت را چشمگیرتر میکند. در مواجهه با بادهای مخالف عملکرد عظیم، AMD هنوز هم اعداد را شکست می دهد.
فیس بوک که به متا تغییر نام داده است اما هنوز هم تا حد زیادی با نام فیس بوک شناخته می شود (چون این تغییر نام را به خوبی اجرا نمی کند) در فضای رسانه های اجتماعی است و بر آن فضا مسلط است. باد مخالف آن از طریق یک سری از تفکرات بد از طریق تصمیماتی که کاربرانش را در معرض خطر قرار میداد ذهنی بود و شرکت را در لیست کوتاه شرکتهایی قرار میداد که احتمالاً توسط دولتهای مختلف تجزیه یا جریمه میشوند.
در مقابل، AMD با مدیران ارشد خود، لیزا سو و مارک پیپرمستر، که تحت آموزش IBM آموزش دیده اند، تلاش هایی را برای تقویت AMD انجام داده است در حالی که رقیب اصلی آن، اینتل، با برخی از مشکلات رهبری دست و پنجه نرم کرده است که اکنون اصلاح شده اند.
این به AMD اجازه داده است تا از دوره ضعف اینتل نهایت استفاده را ببرد، و در حالی که اینتل همچنان قوی تر است، بعید است که دستاوردهای AMD معکوس شود، مگر اینکه از پروژه fab اینتل بسته شود – که با توجه به سطح بودجه دولتی که می رود، بعید به نظر می رسد. به تلاش
نزدیک شدن
همچنین تفاوتی در رویکرد بین AMD و Intel وجود دارد. AMD بیشتر به دلیل استراتژی گوش دادن به مشتریان و ساختن آنچه می خواهند به جای استراتژی سنتی اینتل برای متقاعد کردن مشتریان خود به آنچه که اینتل می خواهد، شناخته شده است. اینتل با تمرکز بر بهترین شیوه های مشتری پسند AMD اعتبار دارد.
با این حال، مدیر عامل فیس بوک بدنام است که در واقع معتقد است مشتریانش احمق هستند (گفته می شود او از اصطلاح بسیار کمتر قابل قبولی استفاده کرده است). زاکربرگ استدلال میکند که او اکنون بالغتر شده است، اما به نظر میرسد که به این معناست که او در به اشتراک گذاشتن نظرات خود دقت بیشتری دارد، نه اینکه این نظرات تغییر کرده باشد.
بزرگترین مشکل فیس بوک مدل درآمدی است که کاربران را از جریان درآمد جدا می کند و در عوض با تبلیغات تامین می شود. این فصل به سقوط داتکام در اواخر دهه 1990 بازمیگردد، زیرا بسیاری از مدیران عامل جوان نحوه عملکرد کسبوکار را اشتباه نفهمیدند و اصول اولیه مانند مراقبت از مشتری، وفاداری، و اطمینان از اینکه جریانهای درآمد و تلاشهای توسعه همراه هستند را کم اهمیت جلوه دادند.
وقتی درآمد را از کاری که انجام میدهید جدا میکنید، میتواند منجر به اشتباهات نسبتاً بزرگی شود، مانند تلاش فیسبوک برای توسعه یک ارز دیجیتال یا تغییر نام تجاری خود به عنوان متا.
از آنجایی که به نظر نمی رسد پول به کاری که انجام می دهید مربوط باشد، تصور این است که شما می توانید هر کاری که بخواهید انجام دهید. بدیهی است که این رویکرد در برابر آن شرکتهای قدیمی اینترنتی نتیجه معکوس داشت و امروز برای فیسبوک نتیجه معکوس دارد.
می توان گفت که این مدل کلاس چندین دهه است که با موفقیت استفاده می شود. صنایع تلویزیون و رادیو نیز در عین ارائه خدمات «رایگان» از تبلیغات درآمد کسب کردند. اما توجه داشته باشید که مالکیت شبکه تلویزیونی و رادیویی در طول سال ها تغییر زیادی کرده است و به شدت تحت نظارت است.
بهعلاوه، دههها بوده است که به چیزی با معیارهای شخص ثالث (رتبهبندیهای نیلسون) تبدیل شده است که تمایل دارد شبکهها و تبلیغکنندگان را با محتوا درگیر کند. شبکه های تازه ظهور به تبلیغات متکی نیستند. آنها با اشتراک هایی زندگی می کنند که باز هم درآمد را با سرویس جفت می کند و مدیریت آن را بسیار ساده تر می کند – البته به چالش رو به رشد شبکه های مبتنی بر تبلیغات سنتی اشاره نکنیم.
کاغذ بسته بندی
تفاوت بین موفقیت AMD و شکست فزاینده فیس بوک در این است که AMD دارای یک تیم رهبری آموزش دیده رسمی است، مدل درآمدی آن با مشتریانش جفت می شود و زمانی که رقیب اصلی اش دچار مشکل شد، AMD از این فرصت رقابتی استفاده کرد.
رهبری فیس بوک با تجربه نیست و مدل رهبری آن بسیار شبیه به پادشاه یا امپراتوری است که قدرت مطلق دارد و مادام العمر خدمت می کند. درآمد آن با کاربرانش که ظاهراً مدیر عامل آن فکر میکند با چالشهای روانی روبرو هستند، قطع میشود و به نظر میرسد که این شرکت به شدت به دنبال اقدام دوم است زیرا درک کمی از محصول فعلی خود دارد.
خطرات و چالش های AMD ناشی از رقابت قوی آن و تکامل پلتفرم گوشی های هوشمند است که در حال حاضر هیچ جایگاهی ندارد. مشکلات فیس بوک تا حد زیادی ذهنی است و با یک رهبر آموزش دیده ضعیف مرتبط است که مهارت های کمی دارد اما غیرقابل جایگزین است.
در حالی که اکثر مدیران عامل باتجربه می دانند که از مقررات اجتناب کنند زیرا منجر به کاهش چابکی و افزایش هزینه ها می شود، زاکربرگ مسلماً برای آن التماس کرد زیرا به نظر می رسید معتقد بود که دولت می تواند شرکت او را بهتر از او اداره کند.
باور کنید، هر چقدر که وضعیت زاکربرگ بد باشد، مداخله دولت برای فیسبوک بدتر خواهد بود.
از قضا، فیس بوک باید راحت تر از AMD کار کند زیرا یک محصول فیزیکی ایجاد نمی کند و بر بازار خود تسلط دارد. در پایان، این تفاوت نشان می دهد که هیچ چیز ارزشمندتر از تجربه متمرکز در اداره یک شرکت نیست.
اگر من به زاکربرگ مشاوره می دادم، به او پیشنهاد می کردم که غرورش را ببلعد و یک یا دو سال مرخصی بگیرد و به دنبال چندین مدیر عامل موفق برود تا ببیند چگونه روز خود را اداره می کنند، چگونه با استخدام و مراقبت از کارمندان رفتار می کنند، چگونه با مشتریان رفتار می کنند، و چرا. آنها معمولاً سود را از افرادی که از محصولات خود استفاده می کنند جدا نمی کنند.
فیس بوک قابل تعمیر است. زاکربرگ باید سختتر تلاش کند تا خود را از صدر فهرست مواردی که نیاز به اصلاح دارند حذف کند.
وانت برقی ریوین R1T
تسلا شرکت جالبی برای تماشا است زیرا نباید موفق باشد. خودروهای الکتریکی قبل از تسلا بیشتر یک شوخی بد بودند. بدون تسلا، امروز هم یک شوخی بد بود. با این حال، پیاده سازی تسلا چیزهای زیادی را باقی گذاشت. کیفیت آن به طرز خندهداری ضعیف است، فناوری «خودران» آن یک تله مرگبار بوده است، و مدیر عامل آن اغلب این طرف از جنون به نظر میرسد.
با این حال، این یک مورد معمولی است که می تواند اتفاق بیفتد اگر بدانید چگونه می توانید از طریق انحصار سفارش ایجاد کنید، به طور برنامه ای با مسائل منحصر به فرد (مانند حمل و نقل) برخورد کنید و به طور کلی با مشتریان خوب رفتار کنید. و با توجه به موارد فوق، درآمد خود را با کاربران مرتبط کنید.
اما جدا از مشکلات تسلا، ما منتظر یک تسلای بهتر بودیم و ریویان پتانسیل این را دارد که یکی باشد. Rivian شبکه شارژ خود را ندارد، اما در زمانی وارد میشود که سایر شبکهها در حال فعال شدن هستند، بنابراین ممکن است به آن نیاز نداشته باشید (اما مزیت تسلا همچنان باقی است).
اجرای اولیه Rivian R1T، اگرچه محدود است، اما به نظر می رسد به طرز شگفت انگیزی برای یک محصول نسل اول خوب است و کیفیتی بالاتر از آنچه تسلا در حال حاضر تولید می کند. ریوین با استفاده از تک چرخ متحرک از تسلا بهتر عمل کرد که یک فناوری برتر از دو موتور و چهار چرخ متحرک تسلا است که در آن ریویان از یک موتور برای هر چرخ استفاده می کند.
وانت برقی Rivian R1T (اعتبار: Rivian)
Rivian با وانتی شروع شد که مسلماً برای یک خودروی الکتریکی بهتر از یک سدان چهار در است، زیرا وانتها معمولاً خودروهایی هستند که معمولاً مسافتهای طولانی را طی نمیکنند. علاوه بر این، وسایل نقلیه الکتریکی، اگر به درستی پیکربندی شوند، می توانند ابزارهای برقی را تامین کنند. ابزارهای برقی ویژگیهایی هستند که رانندگان وانت پیکاپ به آن تمایل دارند، اما کاربران سدان اینگونه نیستند.
مانند تسلا، Rivian بیش از یک سال پیش فروش خوبی داشت و احتمالاً تا دو سال تقاضا را برآورده نخواهد کرد. من راننده کامیون وانت نیستم، اما برخی از ویژگی های منحصر به فرد ریوین، مانند کباب پز بیرون کش، ممکن است مرا متقاعد کند که یکی از آن ها را بخرم.
تنها چیزی که دوست ندارم چراغهای جلو است که انتظار دارم وقتی شرکت ماشین را بالا میکشد آنها را اصلاح کنند (اگرچه در شب آنقدرها هم بد به نظر نمیرسند). فروم Rivian در مورد همه اینها شلوغ شده است.
Rivian نشان میدهد که میتوانید یک ماشین الکتریکی باکیفیت با قیمت مقرون به صرفه با مشخصات شگفتانگیز بسازید: صفر تا 60 در سه ثانیه، بیش از 300 مایل و ظرفیت یدککشی 11000 پوند. این شگفتانگیز است، که باعث شد Rivian R1T به تولیدکنندگان هفته من تبدیل شود. اعتراف می کنم که R1S SUV مورد علاقه من است، اما هنوز ارسال نشده است.
نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظرات شبکه خبری امارات نیست.